بن Kingsley: "بین لئو و مارتین هیچ پتانسیل وجود ندارد!"

Anonim

- آیا نسخه نهایی فیلم "جزیره لعنت" را دیده اید؟

- بله، همسر من و من چند هفته پیش در لندن رفتم. ما به طور کامل توسط فیلم شوکه شدیم.

- آیا شما چه انتظار دارید؟

- این فیلم مانند سمفونی است. این یک چیز عالی است، و در طول فیلمبرداری متمرکز بر بخش من، می گویند، رشته و نمی دانست چه اتفاقی برای مرزهای او اتفاق می افتد. در نمایشگاه، ابتدا کل سمفونی را شنیدم - و او عالی است. حتی بیشتر از آنچه که می توانم انتظار داشته باشم.

- بیننده کمی گیج کننده است این واقعیت است که کل داستان از لحاظ قهرمان لئوناردو دی کاپریو نشان داده شده است ...

- ... همه چیز درست است، از طریق منشور او.

- ... و در برخی موارد او کمی اشتباه می شود. چگونه این دیدگاه برای شما کار کرد وقتی که اسکریپت را بخوانید و سپس، در طول فیلمبرداری؟

- حرکات کوچک و جزئیات در این سایت متولد شد - آنها پیش از آن مورد بحث قرار نگرفتند، اما خود به خود ظاهر شد - آنها درک ما را از معضل شخصیت اصلی منعکس کرده اند ... مارتی گوشه ای از دوربین را تغییر داد، لنزهای تغییر یافته، نور را تغییر داد حتی در لحظه ای که گفتگو بود. تمام این اقدامات - تغییر زاویه اتاق، نور، و سپس نصب و راه اندازی - او مواد را ایجاد کرد که سپس همان سمفونی را جمع آوری کرد. ما همانطور که احساس می کردیم بازی کردیم و می دانستیم که مارتی پس از آن مادی را که نیاز دارند جمع آوری می کنند. او یک ولتاژ را در پارانویا هوا از آمریکا ایجاد کرد، زمان مککارتی با این ترفندهای کوچک - به همین دلیل ما حتی این پارانویا را به طور خاص در صحنه های ما مورد ضرب و شتم قرار نگرفت.

- مارتین اسکورسیزی در مصاحبه ای که تیراندازی در تعداد به اندازه کافی شدید بود و به دلیل آب و هوای بد بود، ذکر شد. آیا آن را نیز به شما تحمیل کرد؟

- نه واقعا. من فکر می کنم مارتی به عنوان یک کارگردان مجبور به حل بسیاری از مشکلات لجستیک بود، و آب و هوا برای او مهم بود، زیرا به اندازه کافی برای ایجاد بیمارستان به صدا و ایجاد یک اثر صحیح باران بود. پس از روز تیراندازی مارتی و برخی از اعضای خدمه فیلم او، به عنوان یک قاعده، حدود چهار جلسه را صرف کردند - من نمی دانم چگونه آنها را مدیریت می کنند. ما به خانه رفتیم و بخشی از نقش را که روز بعد بازی می کرد یاد گرفتیم. در مجموعه مارتی هرگز گفت که آب و هوا بد است، چیزی با دوربین و غیره اشتباه است. هرگز. من فکر می کنم این یک شلیک دشوار برای او بود - او مجبور بود در سر خود را حفظ کند.

- این چهارمین فیلم مارتین با لئوناردو دی کاپریو است. صمیمیت ویژه بین آنها احساس در سایت؟

- نه! با خوشحالی اشاره کردم که هیچ پانبراسیون و جدایی از تیم وجود ندارد. صادقانه، هیچ کس هرگز فکر نمی کرد که آنها با هم کار کنند: در بحث ها و بحث ها، هر کس حق رای دادن را داشت، هیچ احساسی نداشت که این دو ائتلاف را تشکیل دهند. این یک تصمیم بسیار ارزشمند در مورد آنها بود - پس از همه، اگر آنها دوستی خود را به طور عمومی نشان دادند، چگونه بازیگران باقی مانده احساس می کردند؟ من فکر نمی کنم که آنها در پیشبرد آن را مورد بحث قرار دادند و تصمیم گرفتند که درست مثل این بود که به شیوه ای طبیعی بود.

- به تازگی، شما خیلی کار کردید نیروها هنوز خشک نشده اند؟

- اصلا.

انگیزه شما چیست؟

- من عاشق مردم هستم - فقط لطفا در مورد آن صحبت نکنید: این راز ما خواهد بود (می خندد). اما من واقعا آنها را دوست دارم، و کار بازیگر یک فرصت دائمی برای ارتباط با مردم است. شاید این عواقب ناشی از دوران کودکی من است، اما این شادی ارتباطات، من فقط نمی توانم بدون آن.

- تنها دوران کودکی؟ ..

"پدرم یک دکتر بود و خیلی کار کرد ... دوران کودکی من از دوران کودکی مارتین بسیار متمایز بود. به نوعی من به مستند شگفت انگیز خود نگاه کردم، جایی که او به نیویورک به مادر و پدرت می رسد، و مادر سس گوجه فرنگی را به خمیر آماده می کند. مارتین آنها را با دوربین دنبال می کند، و به زودی شما می فهمید که چرا او مدیر و فیلمنامه نویس شد: والدینش نمی توانند متوقف شوند، به طور مداوم صحبت می کنند و ما یک داستان را پس از دیگری می شنویم.

- بنابراین، در خانواده شما، همه چیز متفاوت بود؟

- خیلی متفاوت. ما همیشه یک سکوت عجیب و غریب در خانه داشتیم. از دوران کودکی، سعی کردم آن را با داستان های خنده دار من پر کنم. به محض این که روابط خانوادگی شروع به دور شدن از توپ، من دوباره "پرش" آنها را با کمک رونق من. البته، من عاشق سکوت هستم، اما نه در مواردی که این نتیجه عدم ارتباط عاطفی است. بنابراین، من دوست دارم یک بازیگر باشم این یک نوع حرفه ای از خطر است، اما در عین حال، احساس اعتماد به نفس می کنم، زیرا همیشه با مردم ارتباط برقرار می کنم. و این چیزی است که من و انگیزه می گیرد.

- و والدین تمایل خود را به تبدیل شدن به یک بازیگر تشویق کردند؟

- آنها نام مستعار من دنی کای (به افتخار کمدین معروف آمریکایی). اما به نظر من زمانی که آنها صحبت می کنند "این است که طنز خانواده ما است،" این احساس برخی از نادیده گرفتن بود. هنگامی که شما دو یا چند کودک دارید، شروع به تقسیم آنها می کنید - این باهوش، این خنده دار، و این گابای و غیره. این دقیقا همان مورد بود: کمدیان از دوران کودکی نقش من بود. خوشبختانه، آنها اشتباه نبودند، زیرا وقتی که من بزرگ شدم، به لطف جوک های من و توانایی سرگرم کننده بودن، در هر حزبی من روح شرکت بودم. و پس از آن من به مدرسه درام وارد شدم و زمانی که من 19-20 لی بودم، به نظر می رسید. من دو پاساژ را ساختم - به نظر می رسد که این چیزی از تنسی ویلیامز و ریچارد سوم بود - و سپس از من خواسته شد: "آیا می توانید سیگار بکشید؟" در اینجا من با امداد امداد شدم، زیرا این در این منطقه بود که من به عنوان یک ماهی در آب احساس کردم ... من ارائه دادم که من نگهبان قدیمی بودم و وارد تصویر شدم، شروع به نشان دادن تولید کنندگان که گوش دادن به گوش دادن، ساختمان خود را نشان می دهد . آنها خندیدند. بنابراین اولین کار من را گرفتم

- چگونه شما را با عشق خود برای کمدی، به "جزیره لعنتی" موافقت کرد؟ این فیلم خنده دار نیست ...

- بله، این کمدی نیست! اما مارتی دارای استعداد خاصی برای دادن هر شرکت کننده از تیم برای احساس تمرکز و احساس راحتی است. با توجه به طرح فیلم و سایر اجزای دیگر، تیراندازی می تواند بسیار عصبی باشد. اما آنها بسیار خوشحال شدند - حتی اگر من اگزوز.

فیلم "جزیره لعنت" به 18 فوریه استخدام می شود

ادامه مطلب