مصاحبه بانوی گاگا در مجله Vogue

Anonim

امروز چه کار کردی؟

من تمام روز را در رختخواب گذراندم وقتی احساس تنهایی احساس می کنم، یک چیز عجیب و غریب دارم. من لخت پا را در مورد حق. آیا عجیب نیست؟

نه این بدبختی نامیده می شود. بسیاری از مردم آن را انجام می دهند.

خوب ... بنابراین من خودم را تمام روز آرام می کنم. در این مو. از آنجا که در واقع من شب گذشته در کلاه گیس بودم و در آن خوابیدم.

درباره خستگی:

بیایید با نام های خود تماس بگیریم. من واقعا خسته شدم من در آخرین مایل از این ماراتن زمانی که انگشتان دست خود را بر روی دست ها و پاها خود را در حال حاضر بی حس می شود، و شما حتی نمی توانید بدن خود را احساس کنید. من فقط به آدرنالین می روم اما به هدف اصلی زندگی من دو مایل دیگر. من سعی می کنم آن را در سر من نگه دارم

در مورد خودم:

اگر ما صرفا از نقطه نظر موسیقی صحبت کنیم، من فکر می کنم من یک بازیگر عالی هستم. من یک هنرمند با استعداد هستم من معتقدم که من یکی از بزرگترین رای را در این صنعت دارم. من خودم را یکی از بزرگترین آهنگسازان در نظر می گیرم. من نمی توانم بگویم که من یکی از بزرگترین رقاصان هستم، اما من واقعا در همه چیز خوب هستم. من فکر می کنم این طبیعی است - اعتماد به نفس.

درباره طرفداران و کار:

من یکی از آن ها واقعا بد بود، رودخانه ها: باشگاه ها، مواد مخدر، الکل، مردان مسن، مردان جوان. آیا می توانید آن را تصور کنید؟ من این را انجام دادم من یک کودک بد بودم و من به آنها نگاه می کنم، و در هر کنسرت کسانی هستند که چشم ها را می آورند، کسانی که به آزادی می رسند. من به معنای واقعی کلمه قفسه سینه را کشف کردم، و هر شب در مرحله ای که من در قلب عمل می کنم، من با خون برای طرفدارانم منقضی می شود. در صورتی که مردم می گویند: "این شگفت انگیز است - برای دیدن اینکه چقدر سخت است." ما باید کار کنیم من جهان را بر روی نوک انگشتانم دارم من نمی خواهم بر روی صحنه راه بروم، حرکات لگن را حرکت دهم و لب ها را حرکت دهم. اما این همه دلایلی نیست که من آن را انجام دهم. من یک ارتباط عرفانی با کسی که در هالیوود رنگ شده یا گوشواره الماس رنگ شده است احساس نمی کنم. من فقط یک نژاد دیگر هستم من می خواهم خواهر بزرگتر بزرگ شما باشد که شما برای برقراری ارتباط عالی هستید، که شما را درک می کند، و شما آن را احساس می کنید، و او هرگز شما را محکوم نخواهد کرد. گاهی اوقات، زمانی که من در صحنه، به نظر می رسد که من رابطه جنسی با طرفدارانم دارم. آنها تنها افرادی هستند که در این سیاره هستند، که در یک لحظه می تواند من را از دست بدهد. من می خواهم مردم در جهان، طرفداران من و دیگران از من استفاده می کنند تا از واقعیت دور شوند. من مثل یک جاسوسی در پادشاهی هستم من راهی برای خروج هستم من دلیلی برای کشف خودم هستم دقیقا بدانید که چه کسی هستید و به منظور نفرت خودتان نیستید. از آنجا که، خنده دار است که من در پوشش رویا هستم، اما هیچ کس بلندتر از من نیست. من یک دختر در مدرسه بودم، زمانی که او در راهرو بود، او این کلمه را شنیده بود که او فاحشه یا عوضی یا زشت بود یا اینکه او یک بینی بزرگ داشت یا او نود بود. به عنوان یک هنرمند، و به عنوان یک هنرمند، من می خواهم طرفدارانم را کمتر از بهترین آلبوم دهه بدهم. من نمی خواهم به آنها چیزی را مد روز در حال حاضر بدهم. من می خواهم به آنها آینده بدهم.

درباره مقایسه:

این راز نیست که من از تن از مردم الهام گرفته ام. دیوید بووی و شاهزاده عمدتا از لحاظ اجرای زنده هستند. من می توانم همچنان به مقایسه با تمام این افراد - از مادونا به گریس جونز، دبی هری، التون جان، مریلین مانسون، یوکو، اما شما باید درک کنید که اگر آنها می گویند من فقط یک قطعه از پارچه از این هنرمندان، پس از آن این بدان معنی است که من فقط در روحیه به عنوان آنها. من برای این مسیر متولد شدم

درباره قضاوت:

مردم فکر می کنند عجیب و غریب هستند به عنوان مثال، آنها می گویند: "او این لباس را برای توجه بیشتر به این لباس گذاشت." یا: "EH، لباس از گوشت" (رول چشم). مردم فقط می خواهند این را درک کنند و به خودشان توضیح دهند. حقیقت این است که رمز و راز و سحر و جادو هنر من است. این چیزی است که من می دانم. شما از آنچه که در حال تلاش برای تجزیه و تحلیل است، مجذوب می شود.

درباره تصویر:

به نحوی مسمومیت غذایی داشتم من در پشت صحنه ها عجله کردم. من فقط بدنم را فریب دادم او گفت که من در صحنه بیمار نخواهم بود. از آنجا که من فکر کردم که اگر این اتفاق می افتد، طرفداران فکر می کنند که من مست بودم. و من نمی خواهم آنها حتی در مورد این واقعیت که من یک مرد هستم فکر کنم، نه به جز اینکه من مست بودم. و البته، من نمی خواهم آنها فکر کنند که من نوعی مسمومیت غذایی وجود دارد.

درباره والدین و خانواده:

من با سلامت والدینم روبرو هستم من ایتالیایی متقاعد هستم من هر روز آنها را می خوانم من از مادرم میپرسم، آیا پدرش سیگار می کشد؟ آنها هنوز هم در دهه 1950 زندگی می کنند، و آنها هنوز هم در یک آپارتمان در کنار سمت بالا زندگی می کنند. هیچ چیز تغییر نکرده چون من به یک ستاره تبدیل شدم. من یک دختر واقعی هستم هنگامی که آن را به عشق و وفاداری می آید، من بسیار قدیمی هستم. در اینجا من به طور کامل برای یک فرد غیر عادی فرود آمدم.

ادامه مطلب