براد پیت در مجله Esquire. ژوئن / ژوئیه 2013

Anonim

این خانواده او را خوشحال می کند : "من خیلی دوست دارم. چندین نزدیکترین دوستان وجود دارد و یک خانواده وجود دارد. و من حتی نمی توانم زندگی را تصور کنم که می تواند شادتر باشد. "

در مورد چگونگی تغییر اولویت های زندگی او تغییر کرد: "وقتی من به جایی دور میروم، می خواهم کاری انجام دهم. من دو بار وام گرفتم تا کالج را تکمیل کنم. دو برابر. همه چیزهایی که باید انجام دهید این است که یک قطعه کاغذ را امضا کنید. پسر چه بود؟ این مرد مرا ترساند - او همیشه چیزی را روی یک صفحه ترک کرد. برای مدت طولانی فکر کردم هیچ چیز نمی تواند اصلاح شود. من با استفاده از مواد مخدر، آسیب زیادی را متحمل شدم. من مثل یک ولگرد بودم مردی که نمی تواند از این احساس خلاص شود که به نوعی خلاء رشد می کند و می خواهد خیلی بخواهد الهام بخش را ببیند. من در این مسیر رفتم من سالها هدر رفتم اما پس از آن من ناگهان روشن شدم که این فرصت را از دست دادم. و سپس تغییرات آگاهانه را دنبال کرد. ده سال پیش بود. این یک بینش واقعی بود - تصمیم به عدم توانایی شما نیست. این محرک افزایش یافت. در غیر این صورت، معنای آن در این همه چیست؟ "

زمانی که آنها نزدیک نیستند، بچه ها را از دست می دهند : "من همیشه تصور می کردم که اگر می خواهم یک خانواده ایجاد کنم، او بزرگ خواهد شد. من می خواستم هرج و مرج واقعی در خانه. در خانه ما یک بازی دائمی وجود دارد: خنده، فریاد، گریه، دست کشیدن. خوشم می آید. خیلی خیلی زیاد. و من از آن متنفر هستم نفرت. شاید یک روز خوب برای صرف در اتاق هتل. شما فکر می کنید حق دور: "چقدر خوب، در نهایت من می توانم روزنامه را بخوانم." اما روز بعد من شروع به از دست دادن این همه به عنوان یک گربه. "

ادامه مطلب