مصاحبه تیلور لوتتر در GQ. ژوئیه 2010

Anonim

از نویسنده مقاله میکی رابین مقاله: "با قهرمان مقاله بعدی من" ستاره از پوشش "برای GQ، من برای اولین بار پس از پایان مراسم انتخابات بچه ها در تاریخ 27 مارس به پایان رسید. به عنوان یک نتیجه، گفتگو ما با او به چندین جلسه، از جمله گفتگو، از جمله گفتگو در طول کار خود با عکاس ماریو بیتینو برای شماره GQ ژوئیه. (این باعث می شود که LOTTER بالاترین بازیگر نوجوانان را در ایالات متحده آمریکا به ارمغان بیاورد) در چشم من منجر به یک منهای بزرگ - که در آن ویژه است و آنچه در جهان به طور کلی اتفاق می افتد، من منطقی است.

اولین تصور از پسر این است: نه در Soften Boyish، مونتاژ، پیچیده، مدرن، اما اعتماد به نفس در خود، آنها را محکم، به صراحت، دوست دارد به احمقانه. من منتظر یک ترفند بودم، صادقانه فکر کردم، خوب، یک مرد نمی تواند در 18 سالگی با چنین محبوبیتی که بر روی آن افتاد، افتخار می کند، افتخار و اساسا ممکن است چنین مهربان باشد. به عنوان یک نتیجه از جلسات من با این پسر برای چند هفته، من متوقف شدم او را یک پسر، او را به او در نزاع، پاسخ آماده ساخته شده است. من متوقف شدم موقعیت آن را بالاتر از محبوبیت به عنوان مثال دیگری از تجسم رویای آمریکایی متوقف کردم، تیلور لوتنر بیش از حد سخت کار می کند و به اندازه کافی به اندازه کافی کار می کند. او مانند یک زنبور عسل است که همچنان به جمع آوری گرده ها ادامه خواهد داد، هرچند که شرایط طولانی مدت اجازه می دهد تا پا را نفس بکشد و تا پایان عمر در گرده به سقف اولایت او تفریق شود. و قطعا برای او نباید نگران نباشید که در یک ماه یا یک سال دیگر، او در اعضای حزب و عمر صعود می کند.

این مرد نسبت به وحشی یا خشونت آمیز است. از دوران کودکی، احترام عظیم برای والدین، که او بدون شک به طور غیرمستقیم ادامه می دهد تا به والدین در خانه کار کند، حتی بدون فکر کردن که او می تواند کارکنان بندگان را استخدام کند. اما من نمی توانم او را به مادر یا پدر پدر من تماس بگیرم. احتمالا مورد در ورزش. یک مثال از این واقعیت که رشته های هنرهای رزمی شرقی، به ویژه اگر شما فرزند خود را از دوران کودکی به چنین ورزش می دهید. از این رو، این نیز سزاوار آن است و آرام نیست.

این پسر یک میله در داخل با ضخامت یک قرن بلوط قرن است: این یک برنامه جدی برای آینده است. تیلور لوترنر، بازیگر، کارگردان، كاربر، سیاستمدار یا فقط یک مربی ورزشی و پدر خانواده خواهد بود، خود را حل خواهد کرد، اما فردی با یک حرف بزرگ "H". اگر در ماه مارس من تقریبا خشمگین بودم و معتقد بودم که او برای یک ستاره از پوشش GQ نبود، در حال حاضر من افتخار می کنم که این مرد را ملاقات کنم و این واقعیت که هیئت تحریریه GQ آن را برای ستاره به پوشش انتخاب کرد. برای این رویاها، همه پدران با دخترانشان ازدواج کرده اند. اینها در هنگام جنگ، پیروزی در جنگ ها می شوند و دفاع را در عقب نگه می دارند. مثال کامل و صحیح از یک مرد آمریکایی.

گزیده ای از مصاحبه: درباره داستان با Kani Vesta و تیلور سویفت: "بله، من پشت سر او ایستاده بودم و 100٪ مطمئن بودم که این همه تنظیمات، بخشی از جایزه های VMA، یکی دیگر از تراشه های شبه اسطوره ای و شبه واقعی فرمت جوایز MTV، که باید از آن لذت ببرد. فقط زمانی که من تیلور را در چشمانم نگاه کردم، متوجه شدم که او از ظاهر وستا و سخنرانی او شگفت زده شد. "

در مورد نقش در روز ولنتاین شاداب: "نه، در اصل آنها فقط یک قسمت را با من می خواستند، همانطور که من در وسط دادگاه مدرسه تحت سؤال دبیرستان قرار گرفتم. من گفتم:" توقف توقف شما لازم نیست از یک فیلم از یک فیلم در یک وام فیلم برای حذف پیراهن و بازی با عضلات بازی کنید! "در کتاب دوم Stephanie Meyer" ماه جدید "یعقوب پس از تابستان پس از تابستان از پسر در یک پسر تبدیل شده است -cliff و من مجبور شدم شخصیت را مطابقت دهم. در "روز St.Valentina" من نیازی به بازی دوباره Type-Jackoba نداشتم و متقاعد شدم که شخصیت اصلاح خواهد شد. "

همانطور که برای زندگی عمومی نیست: "بله، من زندگی خود را در خارج از آهنگ های فرش در همان سطح حفظ می کنم، که در آن قبل از گرگ و میش بود. من شکایت نمی کنم من واقعا متاسفم برای بقیه که دنیای درونی خود را ترک کرده اند "قبل از" و "پس از". خوب، چه چیزی در مورد آنها بنویسید - چگونه به تمرین در هزار بار و در اینجا به جلسه آموزشی رفتم و یا چگونه با پدرم برای خرید در مواد غذایی خریدم؟ من هرگز صدمه زدن به هر کجا، من به ندرت یک کیک را می سازم، من خسته کننده هستم برای همه این نسخه ها کلید صلح من هستند. "

هنگامی که در محافظ شما و کل جمعیت از سازماندهندگان گارد، جایزه های انتخابی کودکان را از طریق هزاران نفر از طرفداران گرگ و میش بیرون آمد، من اعتراف کردم، من شوخی نبودم. و شما چنین لحظاتی از وحشت دارید؟ "یک بار در یک تور تبلیغاتی" ماه جدید "در برزیل بود. ما با کریستین هستیم (کریستن استوارت، تقریبا GQ) معلوم شد که در یک اتاق کوچک برای خدمتکاران در طبقه هتل قفل شده است. در طرف دیگر درب، طرفداران جمعیت شلوغ بی شماری بود. این یک احساس وزوز در سر من و تابلو در بدن است. ما به یکدیگر نگاه کردیم، بدون کلمات برای درک - اگر طرفداران ما را پیدا کنند، ما به سادگی ما را در یک وضعیت تاثیر می گذاریم. و سپس ما درب دوم را کشف کردیم، آن را به یک راهرو موازی رفتیم. هنگامی که شما در بیابان از تشنگی میمیرید، یک فلاسک با آب را تشخیص دادید. همیشه راهی وجود دارد. گاهی اوقات در راستای گاهی اوقات در یک معیار ظاهری. "

ادامه مطلب